- پیشروی کردن
- پیش رفتن از جای خود فراتر رفتن، ترقی کردن کمال یافتن، در آمدن در مجاور گذشتن از حد طبیعی و در آمدن در حیطه مجاور (چنانکه لشکری از مرز بگذرد)
معنی پیشروی کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متابعت کردن
پیروی کردن تبعیت کردن اتباع
گفتن از پیش، خبر دادن امور از پیش از وقوع غیب گویی کردن
پیشروی کردن، جلو رفتن
گستاخی کردن بیشرمی کردن: سپر از غمزه مست تو بیندازد چرخ با دو ابروی خود کس نکند پیشانی. (نزاری)
Progress, Advance
продвигаться
fortschreiten, Fortschritte machen
просуватися , прогресувати
posuwać się, robić postępy
前进 , 进步
avançar, progredir
avanzare, progredire
avanzar, progresar
avancer, progresser
vooruitgaan, vooruitgang boeken
ก้าวหน้า , พัฒนา
maju, berkembang
يتقدّم , تقدّم
आगे बढ़ना , प्रगति करना
להתקדם , להתקדם
進む , 進歩する
나아가다 , 진보하다
ilerlemek
kusonga, kuendelea
এগিয়ে যাওয়া , অগ্রগতি করা
آگے بڑھنا , ترقی کرنا
مظفر ساختن غالب گردانیدن فاتح ساختن: مرا گر جهاندار پیروز کرد شب تیره بر بخت من روز کرد. (فردوسی)
مقتدی کردن راهبر کردن رئیس قرار دادن
راه پیران رفتنهمچون سال خوردگان رفتار کردن: وای زان طفلان که پیری میکند لنگ مورانند و میری میکنند. (مثنوی)
سبقت گرفتن پیش افتادن پیشی گرفتن: هر آن کس که در کار پیشی کند بکوشد که آهنگ بیشی کند. (شا. بخ 2375: 8)
پیش افتادن، جلو افتادن، پیشی گرفتن